سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولایت بهار

شعر برای 2-3 هفته پیشه که امروز تصمیم گرفتم روی وبلاگ بذارم . . .

 

بگذار بگویم . . .

گفتند نگویید ؛ ولی عین وظیفه ست که اینبار بگویم . . .

هرکس شده مسحور نخواند ؛ تصمیم من این است که با مردم هشیار بگویم . . .

در سر تب و تاب است ؛ خوب است که با این سر تبدار بگویم . . .

بحثی است مفصّل ؛ خوب است که اندک سخنی زان همه بسیار بگویم . . .

اینبار نه از وادی مرموز سیاست و نه از سود تجارت ؛ تنها ز ضیافت . . . جشنی همه اش حاشیه یک جشن صدادار بگویم . . .

بگذار بگویم . . .

بگذار بگویم . . .

گفتند که ای مردم ایران ! یارانه نگیرید !

کسی گفت بگیرید ، مردانه ! نگیرید !

گفتند که هر کس که سر سفره ی او قطعه ای از نان ، با یک دو سه تا ساقه ی ریحان ، همراه پنیری است . . .

کی گفته که این ها خبر از ضعف و فقیری است ؟؟؟!!!

یارانه نگیرید که این ها ز امیری است !!!

از سوی دگر داخل آن کاخ کذایی ، با حال و هوایی ، یک جشن که نه . . . مجلس شاهانه به پا شد . . .

خوب است نگویم که چه جانانه به پا شد !!!

حالا که مجالی است ؛ بگذار بپرسم که در این ذهن سوالی است . . .

این است عدالت ؟

انگار دگر مرده صداقت . . .

ای دولت تدبیر ! شده وقت خجالت . . .


ارسال شده در توسط بهاری

جنبش وبلاگی خدا قوت مردمی نژاد

وبلاگ-کد لوگو و بنر